yastibolagh آشنایی با روستای یاستی بلاغ درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب
نويسندگان چهار شنبه 11 دی 1392برچسب:, :: 10:36 :: نويسنده : mansouri
روستای یاستی بلاغ در محدوده ای واقع گردیده که خرقان (قاراقان) نامیده می شود. جهت آشنایی بازدیدکنندگان این وبلاگ مطلبی از وبلاگ " آق داغ کیمی ویقارلی" (http://www.qaraqanli.blogfa.com) تحت عنوان "قاراقان و ویژگیهای فرهنگی اجتماعی آن" که برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد آقای حسین قاراقانلی در دانشگاه تهران می باشد تقدیم می گردد: مقدمه قاراقان[1] (خرقان) منطقه وسیع و یکپارچهای است که به دلایل نامعلوم بین استانهای همدان، مرکزی و قزوین تجزیه شده است. امروز بخشی از آن که در شهرستان رزن استان همدان قرار دارد «دهستان خرقان»؛ بخشی از آن که در استان قزوین قرار دارد «خرقان شرقی» و «خرقان غربی»؛ و بخشی از آن که در شهرستان ساوه استان مرکزی قرار دارد «بخش خرقان» نامیده میشود. سرزمین قاراقان در مجموع ناحیه ایست کوهستانی که دو سلسله جبال معروف آن یکی «قاراقان داغ» در حد فاصل قاراقان و دهستان درجزین و خلجستان ساوه و دیگری رامند میان قاراقان و رامند و دهستان زهرا قرار دارند. سلسله قاراقان داغ در طول منطقهای که در داخل آن واقع است در هر محل بنامی خوانده میشود. دو گردنه معروف این سلسله کوه یکی «سلطان بلاغ» و دیگری «آوا» یا «آوج» نام دارد. در گذشته کوههای قاراقان ییلاق ایلات ترک شاهسئون بغدادی بوده است. قاراقان در قسمت جنوب غربی قزوین قرار دارد و از شمال به دهستان دودانگه، نواحی افشاریه، زهرا، از شرق به دهستان خلجستان شهرستان ساوه، از جنوب قسمتی به دهستان درگزین استان همدان و از مغرب به ناحیه خمسه زنجان محصور است. کاوش های عملی تپههای باستانی، نشانههای تمدن بشری در این سرزمین را تا بیش از ۹۰۰۰ سال پیش آشکار میسازند. همچنین آثار درخشان معماری اسلامی در کنار طبیعت متنوع و افسونگر منطق، آیینهای از فرهنگ و تمدن کهن را در پیش روی بیننده مینهد. (www.qaraqanli.blogfa.com). در معجم البلدان آمده است: قاراقان نام قریتی از قرای همدان که بعدها از مضافات قزوین شده است. این همان قاراقان نزدیک قزوین است که به نام سه طایفه عمده ناحیه، به سه بلوک قاراقان افشار [آوشار]، قاراقان بکشلو [بکیشلی] و قاراقان قتلو [قوتلو] تقسیم میشده است (به نقل از گلریز، 1337). همانطور که از آثار تاریخی و معماری و همچنین شواهد تاریخی در منطقه قاراقان بر میآید، این منطقه در زمان سلجوقیان دارای موقعیت ممتازی بوده و در زمان ایلخانان و صفویه از سوقالجیشی برخوردار بوده است. در این دوران کلنجین (کؤلونگون) از اعتبار بالایی برخوردار بوده و مرکز تمامی قاراقان بشمار میرفته است. از اهمیت این منطقه در دورانهای بعد نیز با توجه به موقعیت خاص آن که در مسیر راه قزوین به همدان قرار دارد کاسته نشد. در حال حاضر جاده آسفالته قزوین ـ همدان، بخش قاراقان را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم مینماید. مرکز بخش قاراقان غربی آوه است که در ١١٠ کیلومتری جنوب قزوین بر سر راه قزوین ـ همدان قرار دارد. مرکز خرقان شرقی، آبگرم است که در ٢۴ کیلو متری شرق آوه قرار دارد. «قارا قان» و «خرقان» کلماتی ترکی به معانی زیر هستند: 1. نوعی از درخت و یا بوته، اقاقی (به ترکی همچنین آغ سالخیم آغاجی[2] نامیده می شود)، گل ابریشم. بنا به کاشغری نوعی درخت کوهستانی، بوته بیشه. فرمهای گوناگون آن به صورتهای قاراقان (قاراخانی، ترکی میانه، ترکمنی، خلجی)، قاراقانا (ترکی میانه)، کاراگان (قیرقیزی، آلتایی)، قاراغان (قزاقی، باشقوردی، شور)، خاراغان (خاقاسی، تووا-توفالار) آمده است. 2. به معنی رود کوچک و یا باریکه آب کوهستانی، معادل قرخان[3] مغولی. 3. قاراقان و یا قاراخان نام برخی شخصیتهای تاریخی واقعی و یا افسانهای ترک بوده است، از جمله پدر اوغوزخان؛ یکی از چهار فرزند چنگیزخان؛ نام خانی مشهور از اویراتها و ... این نام همچنین در نام نخستین دولت ترکی پس از اسلام، یعنی دولت قاراخانلی (در متون اسلامی خانیه، قاراخانیه، آل افراسیاب، آلپ ایلیگ خانلار، آرسلان بوغرا خانلار و ...) گرفته شده از نام پدر بزرگ ساتوق بوغراخان موسس سلسله قاراخانی نیز مشاهده می شود. 4. در تاریخ سیاسی و اجتماعی ترک، قاراخان به عنوان لقب و رتبهای دولتی و ندرتا به معنی بزرگ قوم بکار رفته است. در نظام دولتی ترکی، قاراخان مقام بلندپایهای بوده است که دارنده آن از طبقات پایین جامعه به حاکمیت رسیده باشد. 5. «قاراخان» در میتولوژی ترکی، به معنی خدای خدایان و معادل زیوس یونانیان است. 6. در برخی از نامهای اماکن جغرافیایی، قاراقان را می توان ترکیبی از قارا (اسم) به علاوه پسوند «قان-قانا» که دلالت بر مکان دارد دانست (www.toponimler.blogspot.com). ویژگیهای فرهنگی زبان و نژاد مردم قاراقان ترک بوده به زبان ترکی آذربایجانی تکلم میکنند که از شاخه زبان اورال آلتاییک میباشد. از تاریخ ساکن شدن و ورود ترکان به این منطقه اطلاع دقیقی در دسترس نیست و تحقیقات علمی و مدونی نیز در این رابطه صورت نگرفته است و پیوسته این امر قربانی غرضورزیهای سیاسی و نژادی شده است. به همین خاطر برای جلوگیری از بدعت گذاری و تحریف واقعیت به تحقیقاتی که در با اسامی جغرافیایی انجام گرفته استناد میکنیم. زیرا نامگذاری بسیاری از پدیدههای اطراف از انگیزههای اولیهای است که بشر پس از رسیدن به شناخت عقلانی و پدید آمدن تدریجی کلمات و در نهایت زبان، جهت بیان خواستههای مادی و معنوی و ابراز احساسات درونی خویش به آن دست پیدا کرده است (رفاهی، 1380: 14). این نامگذاریها در نتیجه ارتباط و تعاملی است که بین یک ملت و سرزمینش برقرار میشود و در اشکال مختلف ظاهر میگردد که از آداب و رسوم و اشکال لباس گرفته تا نامهایی که یک ملت برای برای خود، شهرها و سرزمینش انتخاب میکند را در برمیگیرد. مهران بهاری در مقالهای با عنوان «طوایف و گروههای تاریخی ترکی در استان قزوین» با بررسی کلمات و نامهای جغرافیایی رایج در استان قزوین به این نتیجه میرسد که ترکهای ساکن در استان قزوین در چهار دوره زمانی و تاریخی متفاوت به این منطقه وارد شدهاند. وی در این باره مینویسد «در بررسی اسامی جغرافیایی ترکی استان قزوین الگویی که فورا به چشم میخورد وجود اقلا چهار لایه و موج متفاوت به لحاظ کرونولوژیک از گروههای انسانی ترکی و یا چهار مجموعه مختلف نامهای ترکی است» (www.sozumuz.blogspot.com). این چهار لایه عبارتند از : 1- ترکهای باستان: ورود این گروه به منطقه از طریق شمال یعنی از طریق قفقاز و در سالهای پیش از میلاد و پیش از اسلام بوده است. 2- ترکهای میانه: ورود این لایه از طریق شرق یعنی از آسیای میانه و خراسان و در سالهای پس از ظهور اسلام تا حمله مغول بوده است. 3- مغولها: این لایه در دوره پس از حمله مغول به منطقه وارد و در این مناطق رحل اقامت افکنده اند. 4- ترکهای جدید: این گروهها که عمدتا شامل ترکهای قزلباش است از خاک عثمانی (ترکیه، سوریه و عراق فعلی)، و از طرف غرب و در زمان تشکیل دولت صفوی در منطقه سکنی گزیدهاند. بهاری اظهار میدارد که گاها هر دو و یا سه فرم متعلق به لایه ها و دوره های زمانی متفاوت یک کلمه، توامان در این استان وجود دارد. مثلا نامهای آقاجری = آغاجری (فرم باستانی) و قجر- قاجار (فرم جدید) نام طایفه، قلیچ = قلج (فرم باستانی) و خلج (فرم جدید) نام خلقی ترک از نمونههای است که به صورت همزمان در نقاط مختلف استان کاربرد دارد. و یا در برخی موارد معادل مغولی اسامی نیز همراه اصل ترکی آنها از قبیل تکین (ترکی) و چیگین = چگین (مغولی) به معنی شاهزاده، موران = مورن (مغولی) و اؤزهن = اوزن - چای (ترکی) به معنی رودخانه، جرن (مغولی) و جییران = جیران (ترکی) به معنی آهوی زرد و ... همزمان با هم در این استان به کار برده میشود (همان). ایشان درباره در ادامه عنوان میکنند که «قسمتهای جنوبی آذربایجان (مناطق ترک نشین استانهای قزوین، مرکزی و تهران) از جمله نقاطی میباشند که طوایف ترکی تشکیل دهنده قاراخانیان به شکل انبوه در آنجا ساکن شدهاند و نامهای قاراقان (خرقان)، چگین، قارلوق و ... در این نواحی، بازمانده این طوایف میباشد» (همان). نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||||||||||||||||
![]() |